ایده
در این بخش واژههای بیگانه به کار رفته است.
بازنمایی دانایی یا مهندزی دانایی فرآیندی است که آهنگ آن دارد دانایی (knowledge) را به دانش (science) دگر دیسد [=تبدیلکند]. لیک چه دگرسانی [=تفاوتی] میان این دو هست؟
دانایی کم یا بیش ویژگیهایی مانند وابستگی به فرد (نماینده یا کنشگر [=فاعل] دانایی) و درونآختگی [=سوبژکتیو]، بیسامان و ساختار بودن، نانوشته بودن، گنگ [=مبهم] و دارای پادگویی [=تناقض] بودن را با خود به همراه دارد ولی در سوی مقابل دانش مستقل از فرد، عینی و برونآخته [=ابژکتیو]، دارای نظم و ساختار، نوشته شده، باریک [=دقیق] و سازگار است.
برای درک بهتر بازنمایی و خردورزی دانایی بسنده است به ویمند [=تعریف] سه پرمانه [=مفهوم] کلیدی سازندهی آن بپردازیم:
دانایی: اینکه دانایی چیست پرسشی فلسفی است که بیش از دو و نیم هزاره پیشینه دارد، با این روی یک ویمند استاندارد مورد توافق از دانایی، «باور راستگوی [=صادق] خردپذیر (توجیهپذیر)» است. زمانی که میگوییم: «افشین میداند که زمین گرد است.» با چنین الگویی روبرو هستیم: «نماینده a میداند که p» این الگو با رویداشت [=توجه] به ویمند «باور راستگوی خردپذیر» از دانایی اینگونه میشود که «گزارهی p راستگو است» و «نماینده a به آن باور دارد» و «نماینده a برای آن توجیه دارد». (نماینده a میتواند یک نماینده آدمی یا ماشینی باشد.) پیرامون این ویمند و هر یک از پرمانههای یاد شده، و همچنین چونی [=ماهیت] گزارهی p، سگالشهای فلسفی مفصلی شکل گرفته است که برای آگاهی بیشتر میتوانید به درآیه شناختشناسی در این تارنما یا سایر بنمایهها [=منابع] بنگرید.
بازنمایی: ویمند بازنمایی هم مانند دانایی از نگر فلسفی دشوار است. اگر بخواهیم خیلی ساده بگوییم، بازنمایی پیوندی بین دو دامنه است که نخستین برای جای گرفتن به جای دومین مورد نگر است. همواره دامنهی نخست (نمایانگر) ملموستر، بیمیانجیتر یا دسترسپذیرتر از دامنهی دوم است. برای نمونه یک تابلو در جاده که قاشق و چنگال روی آن کشیده [=ترسیم] شده نزدیک بودن یک رستوران را نشان میدهد.
نمایانگرهایی که در اینجا بیشتر پیونددار و مورد رویداشت [=توجه] هستند، از گونه نمادهای دیسهای [=صوری] میباشند. یک نماد یک نویسه[=کرکتر] یا گردایهای از نویسهها است که از یک واتگروه [=الفبا] از پیش تعیینشده گرفته شده است برای نمونه نویسه 8 یا گردایه نویسههای VIII نمایانگر شماره [=عدد] ۸ هستند. این انگاشت [=فرض] را داریم که با نمادها بسیار سادهتر از آن چیزی که آنها نمایانگرش هستند، میتوانیم کار کنیم. پس تا اینجا میتوانیم بازنمایی دانایی را ویمند کنیم؛ بهکارگیری نمادهای دیسهای برای بازنمایی گردایهای از گزارهها که مورد باور یک نماینده هستند را بازنمایی دانایی گوییم.
نمیخواهیم پافشاری کنیم که نمادها میبایست همه گزارههای مورد باور یک نماینده را بازنمایی کنند؛ شاید بیپایان گزارهی مورد باور وجود داشته باشد و تنها شماری از آنها بازنمایی شده باشند. این نقش برداشت [=استنتاج] است که پلی بر روی شکاف بین آنچه بازنمایی شده و آنچه مورد باور است، باشد.
خردورزی: منظور از خردورزی، دستکاری دیسهای بر روی نمادها که نمایانگر گزارههای مورد باور نماینده هستند و فرآوری و بازنمایی گزارههای نو است. از این بهره میبریم که نمادها انضمامی هستند و بسیار سادهتر از باورها میتوان بر روی آنها پردازشهای گوناگونی انجام داد.
یک نمونه همسان از شمارش [=حساب] به فهم نهاده [=موضوع] کمک میکند: ما در مورد کنش [=عمل] افزودن [=جمع] اینگونه میاندیشیم که یک کنش دیسهای ویژه است؛ با ۸ و ۱۵ آغاز میکنیم و به ۲۳ میرسیم. در این مورد، پردازش افزودن است، چرا که نماد پایانی برآیند افزایش شمارههای آغازین را بازنمایی میکند. خردورزی مانند همین است: شاید با گزارههایی مانند این آغاز کنیم: «هرکسی نویسنده است باسواد است.»، «افشین نویسنده است.» و پس از پردازش ویژهای این گزاره را تولید کنیم: «کسی باسواد است.» این دیسه از خردورزی را برداشت گویاییگ [=منطقی] مینامیم چرا که گزاره پایانی یک برآیند گویاییگ که با گزارههای آغازین بازنمایی شده اند، بازنمایی میکند. بر پایهی این دیدگاه که نخستین بار توسط لایبنیتس پیش نهاده شد، خردورزی شکلی از رایانش [=محاسبه] است، نه برخلاف شمارش، بلکه بهجای شمارهها بر روی نمادهایی که جای گزارهها قرار گرفتهاند.