گویایی چیست؟

همچنین شناخته شده با: منطق چیست؟
برابر انگلیک (انگلیسی): What is Logic?

پارسی‌گردانی بخش یکم از دیداری‌های پرفسور گراهام پریست استاد برجسته گویایی برای نوآموزان گویایی.


در این بخش واژه‌های بیگانه به کار رفته است.

درود
من گراهام پریست ام، فیلسوف و گویایی‌دان استرالیایی.
من اکنون در دانشگاه سیتی نیویورک کار می‌کنم
و این نخستین بخش از چند ویدیوی کوتاه درباره‌ی گویایی است.
و در این دیدار می‌خواهم درباره‌ی گویایی سخن گویم، زیرا گمان می‌کنم که بسیاری از مردم در این باره به روشنی سخن نمی‌گویند و بنابراین می‌خواهم در این ویدیو روشنگری کنم.
باید گفت که واژه گویایی [=منطق] اغلب در راههای گوناگونی به کار می‌رود، اگر به کسی بگویم که شما غیرمنطقی هستید چیزی بیش از این معنا را نمی‌دهد که شما نابِخرد هستید، ولی در فلسفه، فیلسوفان از این واژه در معنایی بسیار تنگتر، معنایی بسیار دقیق‌تر بهره می‌گیرند. حتا در فلسفه نیز از واژه‌ی گویایی در راههای گوناگونی استفاده می‌شود و شما باید با ریزبینی ببینید که منظور هرکسی از سخن‌گفتن درباره گویایی چیست.

گویایی‌دانان امروزی واژه‌ی گویایی را به معنایی کاملا دقیق می‌فهمند.
و من می‌خواهم برای شما روشنگری کنم که آن چیست. پیش از هر چیز،
گویایی درباره‌ی چراآوری [=reasoning] است و گویایی امروزی، واکاوی آنچه چراآوری ِ خوب است.
اکنون شما باید آن را به مفهوم ویژه‌ای بفهمید. پس برای روشنگری آن اجازه دهید چند نمونه برایتان بیاورم،
خب، بِگومَگوی زیر را در نظر بگیرید، گویایی‌دانان واژه‌ی بـِگومـَگو [=argument] را نه به معنای ستیزه، که به معنای دادن چرایی [=reason] بکار می‌برند، بنابراین بگومگو گاهی پِی‌بُرد [=inference] نامیده می‌شود، من به شما چرایی‌هایی می‌دهم که گاهی پیشگذارده‌هایی [=premise] برای چیزی هستند یا چیزهای دیگری که برآیند [=conclusion] نامیده می‌شوند. پس
پی‌بردها یا بگومگوها پیشگذارده‌ها و یک برآیند دارند.
اکنون بگومگوی زیر را در نظر بگیرید:

رم پایتخت ایتالیا است.
این هواپیما در رم فرود می‌آید.
بنابراین، این هواپیما در ایتالیا فرود می‌آید.

این یک بگومگوی بسیار خوب است، زیرا اگر پیشگذارده‌ها درست باشند، خب هستند، رم پایتخت ایتالیا است و این هواپیما در رم فرود می‌آید، بیایید فرض کنیم این درست است، آنگاه همانا این هواپیما در ایتالیا فرود می‌آید.
خب، اکنون آن را با بگومگوی زیر مقایسه کنید:

تورنتو پایتخت ایالات متحده است.
این هواپیما در تورنتو فرود می‌آید.
بنابراین، این هواپیما در ایالات متحده فرود می‌آید.

این بگومگو چه اندازه خوب است؟ به معنایی، بگومگوی وحشتناکی است چون هرکسی جدای از شوخی می‌داند که تورنتو پایتخت ایالات متحده نیست، حتا در ایالات متحده نیز نیست.
بنابراین پیشگذارده‌‌ی این بگومگو که تورنتو پایتخت ایالات متحده است کاملا نادرست است، از این رو بگومگوی خوبی نیست.
هرچند اگر پیشگذارده‌های این بگومگو درست بودند همانا برآیند به دنبال می‌آمد.
خب، در یک وضعیت فرضی که تورنتو پایتخت ایالات متحده بود و هواپیما در تورنتو فرود می‌آمد، آنگاه هواپیما در ایالات متحده فرود می‌آمد.
سناریوی فرضی بسیار هیجان انگیز امروز این است که، پس از انقلاب آمریکا، ایالات متحده به کانادا حمله و آنرا تسخیر کند (اُنتاریو بخشی از کانادا در شمال شرقی مرز ایالات متحده است) و پایتخت را به تورنتو که در انتاریو است انتقال دهد. در این وضعیت فرضی که تورنتو پایتخت ایالات متحده است و اگر هواپیما در تورنتو فرود آید، ما در ایالات متحده فرود می‌آییم. بنابراین در این وضعیت فرضی که پیشگذارده‌های آن راستگو اند، برآیند نیز راستگو خواهد بود.
این بگومگو هنوز پایمند است.
خب،
گویایی‌دانان نگران این نیستند که آیا پیشگذارده‌های بگومگوهای آنها راست است یا دروغ، این کار کس دیگری است، حقوقدان، ریاضیدان و جغرافیدان.

همه آن چیزی که گویایی‌دانان به آن علاقه دارند این است که آیا اگر پیشگذارده‌ها راست باشند، برآیند راست خواهد بود [یا نه].
و پی‌بردها بگومگوهایی از این دست هستند، من آنها را پایمند [=valid] می‌نامم.
بنابراین موضوع اصلی گویایی معاصر این است که چه پی‌بردهایی پایمندند و چرا؟
پس ما علاقه‌ای به این نداریم که آیا پیشگذارده‌های بگومگوها راست اند یا دروغ، ما تنها علاقمند هستیم که آیا برآیند به دنبال می‌آید یا نه، بنابراین اگر پیشگذارده‌ها راست باشند، برآیند راست است.
این پایمندی [=validity] است و این هسته مرکزی گویایی معاصر است.
اما شما باید تمایز دیگری را در اینجا درک کنید، بیایید بگومگوها یا پی‌بردهای بیشتری را در نظر آوریم، این نخستین مورد است:

اگر دزد از پنجره وارد شده بود، اینجا ردپایی وجود داشت.
هیچ ردپایی وجود ندارد.
بنابراین، دزد از پنجره رخنه نکرد.

به نظر می‌رسد یک پی‌برد بسیار خوب است، اگر پیشگذارده‌ها راست باشند، اگر دزد از پنجره وارد شده بود در اینجا ردِپایی وجود داشت؛ ردِپایی وجود ندارد و هیچ مشکلی اینجا نیست، پس دزد از پنجره رخنه نکرد.
آن را با مورد زیر مقایسه کنید:

ابرهای تیره در حال جمع شدن هستند.
بنابراین، باران خواهد آمد.

پیشگذارده‌ها اینجا واقعا پایه بسیار خوبی برای برآیند فراهم می‌آورند، زمانی که ابرهای تیره جمع می‌شوند، معمولا باران می‌بارد، ولی توجه داشته باشید که اگرچه پیشگذارده‌ها راست هستند، ولی می‌تواند برآیند راست نباشد. زیرا گاهی ابرهای باران‌زا جمع می‌شوند و باران نمی‌بارد زیرا باد ابرها را پراکنده می‌کند، بنابراین این نسبت به مثال دزد بسیار متفاوت است.
در مثال دزد اگر پیشگذارده‌ها راست باشند، برآیند باید راست باشد.
در حالی که در این مورد حتا اگر پیشگذارده‌ها پایه خوبی برای برآیند فراهم کنند، آنها می‌توانند راست باشند و برآیند دروغ.
بنابراین، این به ما تمایز مهمی می‌دهد میان

پی‌بردهایی که پیشگذارده‌ها برآیند را تضمین می‌کنند، اینها پی‌بردهای پایمند فروهازشی [=قیاسی] خوانده می‌شوند
و
پی‌بردهایی که در آن پیشگذارده‌ها پایه خوبی را برای برآیند فراهم می‌کنند، اگرچه می‌تواند پیشگذارده‌ها راست و نتیجه دروغ درآید، اینها دَرهازشی [=استقرایی] خوانده می‌شوند.
و برای خوب سنجیدن، پی‌برد یا بگومگوی زیر را در نظر بگیرید:

اگر دزد از پنجره وارد شده بود، اینجا ردپایی وجود داشت.
بنابراین، باران می‌بارد.

این بگومگوی ناامیدکننده با استانداردهای هر کسی است، این یک بگومگوی بد هم از نظر فروهازشی و هم از نظر درهازشی است، بنابراین این با بگومگوهای خوب سراسر در تضاد است.
پایمندی فروهازشی و پایمندی درهازشی در درازای تاریخ فلسفه غرب مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، باید گفت که انرژی بیشتری برای واکاوی یا پایمندی فروهازشی صرف شده است تا پایمندی درهازشی، زیرا فیلسوفان به طور کلی با چیزهایی مانند ریاضیات پیوند نزدیک داشته‌اند که در آن فروهازش نقش محوری را بازی می‌کند تا حقوق که درهازش نقش محوری‌تری دارد.
با این حال، هم پایمندی فروهازشی و هم پایمندی درهازشی بطور گسترده مورد بررسی قرار گرفته‌اند و من قصد دارم در دیگر سخنرانی‌ها روی پایمندی فروهازشی تمرکز کنم که بیشتر برای این است که راحت‌تر می‌توانید آنرا بفهمید و کارهای بیشتری در واکاوی آن انجام شده است.
سه دوره مهم در تاریخ گویایی غرب وجود داشته است، دوره‌ی یکم در یونان باستان با کسانی مانند ارستو، دوره‌ی دوم در دانشگاههای بزرگ سده‌های میانی [=قرون وسطی] اروپا مانند پاریس و آکسفورد بود و سومین دوره‌ی مهم در آغازه‌ی سده بیستم آغاز می‌شود. برای واکاوی آن از روش‌های ریاضی برای پایمندی فروهازشی استفاده شد و در این سه دوره‌ی مهم نظریه‌های متفاوتی از پایمندی توسط گویایی‌دانان ارائه شده است و در سخنرانی های سپسین در این مجموعه برخی از آنها را بررسی خواهیم کرد.
با این وجود، امروز تنها چیزی که من در این سخنرانی به شما گفتم این است که گویایی درباره‌ی پایمندی است، درباره اینکه چه چیزی در پی چه چیزی می‌آید. هنگامی که پیشگذارده‌های یک بگومگو براستی پایه خوبی برای برآیند بگومگو هستند با همه‌ی این پیشگذارده‌های راست ما تنها به آنچه برآیند نتیجه می‌دهد علاقمندیم.
و ما در سخنرانی های آینده به این موضوع دقیق‌تر نگاه می‌کنیم.