درتاهش
همچنین شناخته شده با:
استلزام
پسامد
برابر انگلیک (انگلیسی):
implication
مانه
در این بخش واژههای بیگانه به کار رفته است.
درتاهش نهادهی مهین [=اصلی] گویایی است؛ اینکه چه چیزی در پس چه چیزی میآید. این پنداره همچنین سگالشیترین [=بحثبرانگیزترین] پنداره در گویایی است و پرسمانها [=مسائل] آن انگیزهی پدیدار گشتن سامانههای گویایی گوناگونی شده است. در این پایگاه واژهی دَرتاهش برابر واژهی implication برگزیده و بهکار گرفته شده است. آنچه در نوشتارگان فارسی فراگیر است، بکارگیری واژهی استلزام برای implication است که به سه چرایی برگزیده نگارنده نیست. نخست اینکه اگر بینگاریم که واژهی استلزام تنها برای بازبرد به پرمانه [=مفهوم] implication جا افتاده و بکار میرود و این کاربرد در برداندهی لزوم نیست؛ همچنان این دشواری هست که واژهی انگلیک entailment هم که چمی دیگر دارد، بدست بسیاری از نویسندگان به استلزام ترازبانیده شده است و بهرهگرفتن از یک واژه در دو چم گوناگون خوانندهی نوشتارهای دانشیک را دچار دژگیری [=اشتباه] و سردرگمی خواهد کرد. همچنین واژهی پیامد نیز برگردان رایگ واژهی consequence است و بهتر است از آن نیز بهره گرفته نشود. چرایی دوم و مهندتر این است که implication برنده [=حامل] پرمانهای نزارتر [=ضعیفتر] از لزوم در گویایی آموزگاهی است و آن پیش و پس بودن دو گزاره نسبت به هم است. (چنانکه جایگزینی این آپارگر [=عملگر] با ≥ در جدول ارزش بارآورد یکسانی را در پی خواهد داشت.) و چرایی سوم که بیشتر زبانی است این که میتوانیم کارواژه imply را نیز به همان گونه زبان انگلیسی برگردانیم؛ 'A implies B' را برگردانیم به 'A درمیتاهد B را' یا 'A B را درمیتاهد'. در حالیکه گاهی ترازبانگران با بکارگیری واژه استلزام سهانهایی [=جملههایی] با این الگو را، دژگیرانه، 'ا مستلزم ب است' ترازبانیدهاند که چمی یکسره وارونه را میرساند و سهان باید به دیسهی 'ب مستلزم ا است' ترازبانیده شود که بدینگونه جایگاه دو گزاره جابهجا میشود. (چنانکه میگوییم ب شرط لازم برای الف است.)