Philosophy, philosophy, فرزانگی, فلسفه فرزانگی سخنی از پاول پارسی دربارهی فرزانه و فرزانگی چون دانش از نگرش[=مشاهده] و بازشناسی همهچیز بَوَندَگ[=تام] شود، بازشناسی [همهچیز] فرزانگی[=فلسفه] بود، و آنانی را که اندر پی بازشناختن [همهچیز] باشند فرزانه [=فیلسوف] نامند. فرزانگی کِروگیِ[=صناعه] همهی کروگیها و دانایی همهی داناییها است. فرزانگی همانندیِ ایزدی بود تا آنجا که مردمی بدانسان تواند باشد (یا، تا آنجا که مردمی را شدنی باشد). چون [همانگونه که] ایزد داند و ورزد، فرزانگان نیز چونان یزدان دانند و ورزند، لیک [بسی] کمتر. هِدارش[=تعریف] ۱ فلسفه کنکاش خردی پیرامون پرسشهای بنیادین جهان و آدمی است. شاخهها شناختشناسی (نگرهی دانش، معرفتشناسی، اپیستمولوژی) Epistemology فراگیتیگ (متافیزیک، مابعدالطبیعه) Metaphysics فلسفهی زبان Philosophy of Language فلسفهی انگارش (فلسفهی ریاضی) Philosophy of Mathematics پدیدارشناسی Phenomenology